معنی پسر کوروش هخامنشی
حل جدول
بردیا
پسر کوروش
بردیا
پایتخت کوروش هخامنشی
پاسارگاد
پسر کوروش کبیر
کمبوجیه
پسر کوروش بزرگ
بردیا
کوروش
از پادشاهان هخامنشی
دختر مقتول کوروش هخامنشی
رکسانا
دختر کوروش بزرگ هخامنشی
آتوسا
فرهنگ عمید
از خاندان هخامنش: پادشاه هخامنشی،
مربوط به سلسلۀ هخامنشی: سربازان هخامنشی،
لغت نامه دهخدا
کوروش. [کورْ وَ] (ق مرکب) کوروار. مانند کور. چون کوران. همچون نابینایان:
کوروش قائد و عصاطلبی
بهر این راه روشن و هموار.
هاتف.
و رجوع به کوروار شود.
کوروش. (اِخ) رجوع به کورش کبیر، کورش کوچک و کورش اول شود.
هخامنشی
هخامنشی. [هََ م َ ن ِ] (ص نسبی) منسوب به هخامنش سردودمان شاهنشاهان پارس. رجوع به هخامنش شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) منسوب به هخامنش. ازخاندان هخامنش. ، مربوط بسلسله هخامنشی: ((هنر هخامنشی)) .
واژه پیشنهادی
نام های ایرانی
پسرانه، نام سه تن از پادشاهان هخامنشی، کورش کبیر از مقتدر ترین پادشاهان ایران که تخت جمشید را بنا نهاد
معادل ابجد
1800